Search
Close this search box.

هر چیزی پایانی دارد

نوشته شده توسط:
خلاصه مطلب
دیگر هیچ چیز مثل قبل نیست. نه اقتصاد، نه سیاست و نه تعاملات اجتماعی. کرونا هم که دیگر قوز بالای قوز. در این وانفسا نفسی از ما گرفت که هیچ کدام هیچ وقت فراموش نمی‌کنیم و در هر کاری که می‌خواهیم وارد آن شویم می‌گوییم: «یادت هست کرونا با ما این کار و آن کار را کرد!»، «یادت هست قرار بود همان سال فلان کار را کنیم اما تورم همه چیز را خراب کرد!» چه بسیار کسب‌وکارهایی که با کرونا نابود شدند یا حداقل بعد از آن دو سال دیگر نفسشان بالا نیامد. هرچند آمار رسمی وجود ندارد اما طبق یک تحقیق انجام‌شده شیوع ویروس کرونا در ایران باعث کاهش 9 درصدی تولید ناخالص داخلی کشور شده است.

دیگر هیچ چیز مثل قبل نیست. نه اقتصاد، نه سیاست و نه تعاملات اجتماعی. کرونا هم که دیگر قوز بالای قوز. در این وانفسا نفسی از ما گرفت که هیچ کدام هیچ وقت فراموش نمی‌کنیم و در هر کاری که می‌خواهیم وارد آن شویم می‌گوییم: «یادت هست کرونا با ما این کار و آن کار را کرد!»، «یادت هست قرار بود همان سال فلان کار را کنیم اما تورم همه چیز را خراب کرد!» چه بسیار کسب‌وکارهایی که با کرونا نابود شدند یا حداقل بعد از آن دو سال دیگر نفسشان بالا نیامد. هرچند آمار رسمی وجود ندارد اما طبق یک تحقیق انجام‌شده شیوع ویروس کرونا در ایران باعث کاهش 9 درصدی تولید ناخالص داخلی کشور شده است.

با این وجود، ما پیش از این‌ها هم روزهای سخت زیادی داشتیم اما شاید این چند سال آخری به لطف یک سری کلمات و پمپاژ عباراتی مثل «خودت کارفرمای خودت باش!»، «با یک ایده خلاقانه آینده‌ات را بساز!» و… خیلی‌ها را وارد عرصه‌ای کردیم که شاید مسیر بازگشتشان به‌سختی ممکن شد یا اصلا بازنگشتند و تصمیم گرفتند در جایی دیگر، خارج از این چارچوب و این مرزها زندگی خود را بسازند. البته شاید حق هم دارند. از دورانی صحبت می‌کنند که هر کسی آرزو دارد دست به خاک بزند طلا شود.

شاید آن زمان طبق همین نیات و تبلیغات و با امید به آینده‌ای روشن، پول به اکوسیستم استارت‌آپی تزریق شد، مدام ایده‌های تکراری مطرح شد و کسب‌وکارهایی شکل گرفتند که گاهی اوقات برای حفظ بازار، رقابت خلاف اخلاق هم داشتند. حالا که اوضاع تغییر کرده و هیچ چیز مثل قبل نیست؛ خیلی‌ها عطای ایده‌های استارت‌آپی را به لقایش بخشیدند؛ هرچند باید زودتر از این‌ها این کار را می‌کردند. ایده‌های خلاقانه‌تری می‌دادند یا زنجیره ارزش خود را تکمیل می‌کردند. حالا هم که تعارف نداریم، دیگر وضعیت اقتصاد دیجیتال کشور، آنقدر برآشفته است که کمتر رویدادی برگزار می‌شود تا جوانان رشته‌های فناوری اطلاعات دور هم جمع شوند و از ایده‌های خود بگویند. معلوم است! آنها دغدغه‌شان مهاجرت است و هر کس زودتر، از این بگیر و ببندهای اینترنتی و کسب‌و‌کاری خود را رها کند، راحت‌تر و زرنگ‌تر است. طبق آمار، ایران در سال ۲۰۲۲ میلادی از بین ۱۷۷ کشور در جایگاه ۱۰۶ فرار مغزها قرار دارد و در همین سال، حدود ۷۰ درصد از کارآفرینان و مدیران ارشد، تمایل به مهاجرت داشته‌اند.

با وجود تمام این اتفاقات و تمام شرایط نامناسبی که وجود دارد، شاید برای خیلی‌ها امکان مهاجرت وجود نداشته باشد یا شاید برای خیلی‌ها مهاجرت راه‌حل نهایی نباشد، به همین دلیل باید به آنها بگوییم که هنوز امیدهایی هست. هنوز می‌توان به سازمان‌‌ها و نهادهایی دلخوش بود که می‌توانند با تولید و راه‌اندازی محصولاتی جدید، ارزش‌افزوده ایجاد کنند. با یک سرمایه‌گذاری درست، خلق ارزش کنند و در مسیری گام بردارند که دیگر هیچ جوانی اول راه، درگیر مالیات و بیمه یک شرکت نوپا و… نشود و از اینکه در یک شرکت نوآور و اسم‌ورسم‌دار کار می‌کند، دلخوش باشد.

آنها می‌توانند مسیری دیگر را انتخاب کنند، مسیری که به‌جای خلق تورم بیشتر و نرسیدن به نتیجه دلخواه، درجهت خلق ارزش باشد آن هم چه بسا با نقدینگی و آزمون و خطای کمتر. شاید این راه خیلی هم دور به نظر نرسد. خیلی هم شعارگونه نباشد و نیاز به فرهنگ‌سازی نداشته باشد. می‌تواند یک انتخاب باشد. انتخابی برای زیست بهتر افراد جامعه، برای سوددهی بیشتر، برای رضایت جوانان و کمرنگ‌کردن دغدغه‌ای به نام مهاجرت. کافی است بدانیم نیاز مردم چیست و کدام راه برای درآمدزایی بهتر است و به نتیجه دلخواه می‌رسد. کافی است نگاهی کنیم. نه خیلی دور و به آن طرف آب‌ها، به راهی که همین همسایه‌ها رفته‌اند نگاه کنیم. به اینکه چطور از اقتصاد دیجیتال نهایت بهره را برده‌اند و راه را حتی برای ورود جوانان ما به کشورشان هم هموار کرده‌اند. هرچند این مسیر همراهی حاکمیت را هم می‌خواهد اما قدم‌برداشتن در آن، نخستین تصمیم است.

نوشته شده توسط:
کارشناس‌ارشد روابط‌عمومی داتین