صفحه اصلی » پرونده موضوعی » توسعه مشارکت اقتصادی و فراگیری مالی با شبکه همتابههمتا
موجهای تمدنی اقتصاد؛ از کشاورزی مدرن در قرن نوزدهم، در دهه 60 میلادی از خودروسازی، در دهههای 80 و 90 از هالیوود و در هزاره جدید، از سیلیکونولی بهعنوان موتور رشد بهره برده است. به نظر میرسد موتور رشد اخیر، نرخ بازده بالاتر و شتاب بیشتری دارد. از سوی دیگر، محدودیتی که موتور رشد اقتصاد نئوکلاسیک از دهه 70 میلادی با آن مواجه بوده، منابع طبیعی و ماده است. جهان بهواسطه اقتصاد توسعه، اقتصاد رفاه و با تکیه بر ماده و فرآوری آن، در شرق آسیا و عمدتا در چین، با وجود اضمحلال طبیعت و سرمایه انسانی ارزان، از سرریز منافع آن سود برده است. اما دوام این شرایط، همواره در هالهای از ابهام باقی مانده است.
موج مادهزدایی، این پارادایم غیرقابلدوام را بهصورت درونزا درهم شکست. اقتصاد دیجیتال، ظرفیتی در «فضای دیجیتال» ایجاد کرد که محدودیتهای مادی جهان را بهواسطه «اقتصاد ایدهها» درهم شکست. با ظهور پاندمی کرونا، ظرفیتی که با وجود قرنطینه، چرخ اقتصاد را پابرجا نگهداشت جابهجایی ماده بدون جابهجایی انسان بود. اقتصاد بیوزن نامتکی به ماده، به یک مگاترند تبدیل شد. بنیاد این اقتصاد، پلتفرم بود که بهواسطه اتصال طرفین و ایجاد بستر مبادله، بازاری دوطرفه ایجاد کرد که با کاهش هزینههای مبادله، ایجاد شرکتی با سازوکار بازار و تعریفی نوین از مخدوشکردن مرزهای سنتی، تحولی بنیادین بنا نهاد.
برای مثال، پلتفرمهایی چون اوبر (در حوزه حملونقل)، ایر.بی.ان.بی (اشتراک اقامتگاه) و کوکو (حوزه آموزش) با تکیه بر «اثر شبکهای»، ارزشافزودهای خلق کردند که با افزایش مشارکت، رشد نمایی مییافت. بهنوعی «اقتصاد اشتراکی» را جایگزین «اقتصاد مالکیتی» میکرد و با تکیه بر فناوری، جریان درآمدی بزرگی ایجاد میکرد که موید «اقتصاد مقیاس» بود. (درآمد نمایی- هزینه خطی)
«فینتک» در ابتدا به فناوری بهکاررفته در سیستمهای پشتیبان موسسات مالی اطلاق میشد. بهمرور، تغییری بهسمت خدمات مصرفگرایانهتر و مشتریمحورتر ایجاد شد. طوری که امروزه بخشها و صنایع مختلف؛ مانند آموزش، بانکداری خردهفروشی، تامین مالی و مدیریت سرمایهگذاری را شامل میشود. درواقع فینتک که در ابتدا به استفاده از فناوری در بانکها یا شرکتهای تجاری، محدود میشد، اکنون طیف گستردهای از مداخلات فناوری را در امور مالی شخصی و تجاری توصیف میکند و انواع مختلفی از فعالیتهای مالی مانند نقلوانتقال پول، خرید و واریز اقساط با گوشی هوشمند، اعتبارگیری بهواسطه لندتکها، تامین مالی جمعی و مدیریت سرمایهگذاری را دربرمیگیرد.
فینتک با افزایش مشارکت اقشار مختلف جامعه و با توانمندسازی آنها به تغییر جایگاه طبقات اجتماعی و تغییرات سیاسی منجر شده است. برای مثال، محمد یونس در بنگلادش که بهدلیل تاسیس گرامین بانک و پس از آن، اعتباردهی و سرمایهگذاری خرد، جایزه صلح نوبل ۲۰۰۶ را دریافت کرده بود، از اوت ۲۰۲۴ بهعنوان مشاور ارشد دولت انتقالی بنگلادش فعالیت میکند.
پس از آن، اقتصاد پساپلتفرم با رویکرد تمرکززدایی، به تلاش برای تبدیل یک مرکز هدایت و مرجع، به تعداد بیشتری از این هابها روی آورد. یک نوع دموکراسی اقتصادی، اجازه مشارکت به تعداد بیشتری از افراد را بهعنوان تصمیمگیرنده یا تاییدکننده میداد. ظهور شبکه بلاکچین و الگوی غیرمتمرکز (Decentralized) با مدلهای شبکه بلاکچین عمومی، خصوصی، کنسرسیومی و هیبریدی، امید به ایجاد بستری برای این نوع مشارکت عامه را افزایش داد، جایی که قدرت بیقدرتان نمود و بروز پیدا میکرد یا تعدد مشارکت آنها افزایش مییافت.
مدل P2P یا Peer-to-Peer، بهعنوان یکی از الگوهای نوین در دنیای مالی، انقلابی در نحوه تعاملات مالی، بین افراد ایجاد کرده است. این مدل، به ارتباط مستقیم بین کاربران اشاره دارد که در آن واسطههای سنتی نظیر بانکها و موسسات مالی حذف میشوند یا کاهش مییابند. مدل P2P به معنای ارتباط مستقیم و بیواسطه بین کاربران است که از طریق بسترهای دیجیتال صورت میگیرد. این ارتباط میتواند شامل تبادل اطلاعات، خدمات مالی و کالاها باشد.
این مدل، اولین بار در اوایل دهه 2000 با ظهور شبکههای تبادل فایل، مانند Napster شناخته شد. در این سیستم، کاربران میتوانستند بهطور مستقیم، فایلهای خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند. الگویی که یک زمانی با انتقال فایلها، بدون نیاز به پردازنده مرکزی امکانپذیر شد و بار ترافیک واردشده بر شبکه مرکزی را کاهش داد، در حوزه ارتباطات با مسنجرها ادامه یافت. امروز نیز در مدل ادتک (Education و Technology) پلتفرمهایی را ایجاد کردهاند که در یک سمت آن تولیدکنندگان محتواهای علمی، آموزشی و مهارتی و در سمت دیگر دانشآموزان، دانشجویان یا مهارتآموزان قرار میگیرند. برای مثال، اکنون در این حوزه، «یودمی» با اتصال فرد به فرد دانش را منتقل میکند.
پس از مدتی، این مفهوم بهتدریج به دنیای مالی و سرمایهگذاری منتقل شد و با پلتفرمهایی مانند Lending Club و Prosper به اوج خود رسید. در حوزه سرمایهگذاری و تامین مالی نیز، این مدل بهسرعت درحال رکوردشکنی است. طی سالیان اخیر، نمونههایی چون LendingClub در آمریکا، Zopa در بریتانیا، Prosper و OnDeck با وعده کاهش نرخها و Aave مبتنیبر اتریوم از نمونههای موفق مدل p2p بودهاند. طبق گزارش بانک جهانی، انتظار میرود ارزش بازار جهانی وامدهی P2P تا سال ۲۰۲۴ به ۵۶۶ میلیارد دلار افزایش یابد.
در ایالات متحده، لندینگ کلاب در سال 2007 شروع به کار کرد و در سال ۲۰۱۴ در بازار بورس عرضه اولیه شد. لندینگ کلاب تا سال 2017 توانسته حدود 40 میلیارد دلار وام آنلاین پرداخت کند. میانگین متوسط درآمد سالانه افراد متقاضی وام در لندینگ کلاب 79 هزار و 145 دلار و نسبت بدهی به دارایی آنها 18.29 درصد است. بیشتر مشتریان این سایت با هدف خرید خانه (43.36 درصد) متقاضی گرفتن وام هستند.
در چین، Lufax یکی از بزرگترین پلتفرمهای P2P است که به میلیونها کاربر این امکان را میدهد که بهراحتی وام بگیرند یا سرمایهگذاری کنند. این پلتفرم بهعنوان یک مدل موفق در آسیا شناخته میشود و به کاربران این امکان را میدهد که نرخ بهره و شرایط وام را براساس نیازهای خود تنظیم کنند. این انعطافپذیری باعث افزایش اعتماد و مشارکت بیشتر کاربران شده است.
Faircent در هند با توجه به عدم دسترسی بسیاری از افراد به خدمات بانکی، نقش حیاتی در افزایش فراگیری مالی ایفا میکند. Biva در برزیل در مناطقی که خدمات بانکی محدود است، به کاهش نابرابریهای مالی کمک میکند و به افراد این امکان را میدهد که بهراحتی به منابع مالی دسترسی پیدا کنند. در اروپا، توسعه پلتفرم Bondora با ارائه خدمات بینالمللی، نمودی از نیاز بخشهای مختلف به مدل P2P در بازارهای مختلف در این قاره است. همچنین در عربستان سعودی براساس گزارش BLueWave Consulting اندازه بازار صنعت وامدهی p2p تا سال 2029 با رشد 31 درصدی به 27.96 میلیارد دلار خواهد رسید.
مدل P2P با ارائه فرصتهای جدید، دسترسی به خدمات مالی و کاهش هزینهها، بهعنوان یک ابزار موثر در فراگیری مالی شناخته میشود. با توجه به روند جهانیسازی و دیجیتالیشدن، حرکت بهسمت این مدل نه تنها ضرورت دارد، بلکه میتواند به بهبود وضعیت اقتصادی افراد و جوامع کمک کند.
درواقع از وامهای شخصی تا سرمایهگذاری روی پروژههای فردی و تامین مالی پروژههای SME (شرکتهای کوچک و متوسط)، این مدل با رویکرد تضمینی (پشتیبانی با یک دارایی، همانند املاک یا بلوکهکردن ارزهای دیجیتال) و غیرتضمینی (مبتنیبر بررسی اعتبار و پیشینه افراد) بهواسطه یک تطبیقدهنده و یک پلتفرم ایجاد شده است.
با وجود رشد فزاینده مدل همتابههمتا در فضای فینتک، بزرگترین موانع توسعه این مدل، احتمال نقض مالکیت و عدم امنیت است. هرچند مفهوم مالکیت درحال تغییر و شیبدارشدن بهسمت اشتراک (خودروها، خانهها و داراییهای اشتراکی) است و برای دغدغههای امنیتی، استفاده از ارزهای رمزنگاریشده، قراردادهای هوشمند، قانونگذاری و نظارت میتواند راهحل باشد.
قانونگذاری و مرجعیت تعیین قواعد بازی، مدنیت رقابت کسبوکارها و تامین منافع ذینفعان را تضمین میکند. ذینفعان با تکیه بر این اصول، به بیشینهکردن منافع بلندمدت و استراتژیک خود میپردازند. زمین بازی جدیدی که بهواسطه مدل p2p ایجاد شده، برای توسعه پایدار، نیازمند چارچوبگذاری و نظارت است.
در کشورهایی چون هند و امارات، رگولاتورها قوانینی برای مدل p2p در چهار بخش تدوین کردهاند:
با این حال، مدل همتابههمتا در فینتک، آوردههایی از جنس غلبه بر هزینههای مبادله و ایجاد تقارن اطلاعات، که بهطور سنتی بهواسطه دخالت اشخاص یا نهادهای ثالث قابل اعتماد انجام میپذیرفت، ایجاد میکند. همچنین چشماندازی از رشد و همهگیری در تمام عرصهها را هموار کرده است. با گسترش اینترنت و فناوریهای دیجیتال، همچنین نیاز به خدمات مالی سریع و کارآمد، مدل P2P میتواند بهخوبی با این تغییرات همراستا شده و با ایجاد دسترسی به منابع مالی به تناسب شرایط افراد، بستر مشارکت عمومی در عرصه اقتصاد را رقم زند.