صفحه اصلی » پرونده موضوعی » به راه بادیه رفتن
در بازار کلاسیک، وقتی فرد (یا سازمانی) که مثلا در حوزه ادوات و ابزارآلات ساختمانی فعالیت دارد، پیشنهادی درمورد مشارکت در تهیه لوازم یدکی خودرو با سود بالاتر از کسبوکار فعلی خود، دریافت کند، بهطور معمول خواهد گفت: «راست کار ما نیست!»
این عبارت کوتاه، بیانگر آن است که بخش اعظم فعالان تجاری، سعی میکنند از دایره امن کسبوکار خود خارج نشده و به فعالیت در محدوده تجربه و سوابق کاری خود بسنده کنند. اگر این مقیاس، به عموم تعمیم یابد، علیالاصول نباید شاهد هیچ نوآوری، توسعه دانش و فناوری جدید باشیم. درحالی که مشاهده میشود در امپراطوری «ایلان ماسک» سبد خدمات و محصولات زیادی اعم از شبکههای اجتماعی، خودروهای برقی، صنایع فضایی، پزشکی و… وجود دارد که عموم آنها نیز در حوزه خود، پیشرو بازار هستند.
بهطور مثال، در اکوسیستم «Silicon Valley» راهاندازی یک کسبوکار و فروش آن پس از دوره بلوغ، آنچنان توسعه یافته شده که بر پایه آن، مدلسازیهای متعدد صورت گرفته است. همچنین انواع شرکتهای حمایتکننده حوزههای استارتاپی در آمریکا و سایر کشورها از جمله کشور خودمان نظیر مراکز رشد و… تاسیس شدهاند. اما شاید در پس این مقدمه، سوال اصلی این باشد که از طیف وسیع رفتار محافظهکاران سنتی با شعار «راست کار ما نیست!» تا رفتارهای رادیکال حضور در همه حوزهها با پراکندگی بالا، کدام حد از پذیرش ریسک برای یک شرکت (هلدینگ) بهمنظور ورود به کسبوکار جدید مجاز است؟ پیشنیاز اصلی موفقیت و غلبه بر ریسکها در خطوط کسبوکاری جدید کدام است؟
جواب این سوال را میتوان در دفتر سوم مثنوی آنجا که میگوید: «ماهی از سر گنده گردد نی ز دُم» یافت. یعنی ماهی (شما بخوانید شرکت، هلدینگ و…) با هر دو تلفظ «گنده» چه به معنای فضای بزرگ (گُنده) و چه به معنای فاسد و تباه (گَنده) از سوی سر آن، که در مفهوم شرکت، به معنای مدیران ارشد و نگاه آنها به آینده است، تجلی مییابد. در یک مثال کلاسیک، عدم توجه شرکت نوکیا، بهعنوان برند شماره یک بازار تلفن همراه غیرهوشمند، به سرمایهگذاری کافی در زمان مناسب بر تکنولوژی تلفنهای همراه هوشمند، باعث عقبماندگی و حذف این برند پرطرفدار از بازار تلفن همراه شد. پس در بازار پررقابت جهانی (و ملی) اگر شرکتها به سودآوری مقطعی دل خوش کنند، بهطور حتم در آینده نزدیک (یا نه چندان دور) دچار خسران بزرگ میشوند.
با توجه به فضای پرابهام و پرالتهاب، پیرامون صنعت و تجارت در ایران که اصطلاحا بهطور مستمر «در برهه حساس کنونی» قرار دارد، قدرت ریسکپذیری مدیران، شرط لازم موفقیت شرکتهای ایرانی است. متاسفانه با توجه به ریشه اصلی بیشتر شرکتهای ایرانی که یا از کسبوکارهای خانوادگی یا از کسبوکارهای مبتنیبر همکاری چند تکنوکرات حول یک فناوری نشات گرفتهاند؛ محافظهکاری ناشی از عدم پذیرش ریسک فعالیتهای جدید، دلخوشبودن به درآمدهای فعلی یا عدم اطمینان از تمهید منابع مالی، انسانی و تجاری حضور در یک کسبوکار جدید، باعث شده نوآوریها محدود به کمکهای دولتی و… باشند.
حال سوال اینجاست که با وجود محدودیتها در فضای فعلی، انجام چه کاری مناسب است؟ برای این سوال، تنها یک جواب وجود ندارد. اما آنچه مسلم است این است که «به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل». اینکه برای توسعه شرکت کاری نکنیم تا تکنولوژی فعلی و خط کسبوکار حاضر شرکت به بنبست برسد، قطعا راه علاج نیست. میگویند: «اقتصاد، علم تخصیص منابع محدود برای نیازهای نامحدود است.» پس باید برای انتخاب خطوط کسبوکاری جدید یا توسعه کسبوکار فعلی به چندگانه روند تکنولوژی، طرح کسبوکاری (نیازسنجی بازار آتی و مدل کسبوکار)، سرمایه انسانی، منابع مالی و ساختار فنی اجرا توجه کرد.
بهعنوان تجربه شخصی، بعد از رصد روند تکنولوژی، نیازسنجی بازار آتی و طراحی مدل مفهومی کسبوکار (Business model) و نه الزاما طرح تجاری (Business plan) دو عامل زمان مناسب عرضه کسبوکار (Time to market) و انتخاب افراد باانگیزه، مثبتاندیش و ریسکپذیر، برای از سر راه برداشتن موانع و ابهامات متعدد داخلی و خارجی که بر سر راه توسعه هر کسبوکار وجود دارند، لازم است. سایر عوامل نظیر تامین منابع مالی، ساختار فنی، طرح تجاری و اجرایی و… نیازهای قابل خریداری و بهخدمتگماری هستند.
بهطور مثال، اگر منابع مالی درون شرکت، تکاپوی راهاندازی خط جدید کسبوکاری را نکند، میتوان با پذیرش سود کمتر در ریسک بیشتر و با نرخهای گرانتر از سایر منابع، نظیر تسهیلات بانکی، غیربانکی و حتی واگذاری بخشی از سهام یا درآمد کسبوکار جدید به دیگران، نسبت به تامین منابع مالی اقدام کرد. یا حتی اگر ظرفیت فنی ارائه محصول و کسبوکار جدید در شرکت موجود نباشد، میتوان با استخدام، برونسپاری، همکاری مشترک و نظایر آن، از توان فنی داخل یا خارج کشور که تجربیات موفقی در زمینههای مشابه دارند، بهرهبرداری کرد. در پایان، عبارت بسیار دقیقی در محاوره عام وجود دارد که میبایست سنگبنای کسبوکارهای جدید باشد و آن این است: «پول آن سوی طرح است.»