مککنزی در گزارش «شرکت دادهمحور ۲۰۲۵» میگوید: « تا سال ۲۰۲۵، جریانهای کاری هوشمند و تعاملات بیوقفه میان انسانها و ماشینها، احتمالا بهاندازه ترازنامه شرکتها استاندارد خواهد بود و بیشتر کارکنان از دادهها برای بهینهسازی تقریبا هر جنبه از کار خود استفاده خواهند کرد. زیرعنوان گزارش مککنزی این است: «پیشرفتهای سریع فناوری، ارزش شناختهشده دادهها و افزایش سواد دادهای، در حال تغییر معنای دادهمحوربودن هستند.»
در میانه یک گفتوگو با «کوپایلوت»، هوش مصنوعی مایکروسافت، درباره اهمیت داده در تصمیمگیریهای کلان خواستم به این سوال جواب دهد: «میتوانی مثالهای دقیقی از نتایج پژوهشهای موسسهها و نهادهایی مثل pwc، مجمع جهانی اقتصاد، E&Y و مانند آن بیاوری و توضیح دهی که داده در تصمیمگیریهای کلان چه نقشی دارد؟»
پاسخ غریب بود.
حرفهایی کلی را به سه جا نسبت داد؛ چیزهایی از pwc، مجمع جهانی اقتصاد و E&Y سرهم کرد و از چهارمین جا هم چیزی گفت! از موسسهای به نام «آن بیاوری». گفت که میگوید «پژوهشهای این موسسه نشان میدهند که تصمیمگیریهای کلان میتوانند به بهبود رضایت کارمندان و کاهش میزان ترک شغل کمک کنند. بهعنوان مثال، تصمیمات مدیریتی مربوط به ارتقای شرایط کاری و ارائه خدمات بهتر میتوانند به افزایش رضایت کارمندان و کاهش میزان ترک شغل کمک کنند.»
نه متوجه شدم که پاسخ چه ربطی به پرسش دارد و نه موسسه را شناختم. خواستم لینک منبع حرفهایی که میزند را بیاورد که گفت: «متاسفانه، نمیتوانم لینکهای گزارشهای مختلف موسسات را بهتفکیک برایتان ارائه دهم. اگر میخواهید به گزارشهای خاصی دسترسی پیدا کنید، میتوانید به سایتهای مرتبط با هر موسسه مراجعه کنید و گزارشهای آنها را بیابید.»
گیج بودم که متوجه شدم در سوال نوشتهام: «مانند آن بیاوری!»
و تمام.
هوش مصنوعی گیجتر از من است؛ به سیاق هوش انسانی نام سه موسسه را آوردم و در ادامه خواستم مثالهایی از موسسههایی مانند آنها بیاورد؛ مایکروسافت و مدل پشت این هوش مصنوعی و شرکت OpenAI و GPT4 «آن بیاوری» را موسسهای شناختهاند مانند pwc.
نکته عجیب اینجاست که از سوی این موسسه موهومی هم نقلقول میآورند!
البته که اوضاع آنقدر هم بد نیست که به نظر میرسید. وقتی از همین «کوپایلوت» خواستم که درباره اهمیت داده در تصمیمگیریهای کلان بگوید، پاسخ کلی جالبی داد؛ مثلا گفت: «دادهها نقش بسیار حیاتی در تصمیمگیریهای کلان دارند. درواقع، دادهها بهعنوان پایه و اساس بسیاری از تصمیمات مدیریتی و استراتژیک استفاده میشوند.» هوش مصنوعی ادامه داد:
بهعنوان مثال، در حوزه بهداشت و درمان، دادهها میتوانند برای پیشبینی شیوع بیماریها، بهبود نتایج درمانی و کاهش هزینهها استفاده شوند. در حوزه کسبوکار، دادهها میتوانند به بهبود تجربه مشتری، بهینهسازی زنجیره تامین و ارتقای عملکرد مالی کمک کنند.
هوش مصنوعی بعد از این پاسخهای خیرهکننده به سیاق همیشگی خودش گفت: «این موارد فقط چند نمونه از تاثیرات گسترده دادهها در تصمیمگیریهای کلان هستند. امیدوارم این پاسخ کمککننده باشد.» شاید دوست داشتم بهجای «کمککننده» میگفت «امیدوارکننده». مطمئن نیستم که آنچه که از دادهمحوری در ذهن دارم همین چیزهایی باشد که هوش مصنوعی سرهم میکند.
دیلویت در سال ۲۰۲۰ گزارشی منتشر کرده با عنوان «Data valuation: Understanding the value of your data assets». گزارش دیلویت درباره ارزشگذاری دادهها، توضیح میدهد که سازمانها میتوانند با استفاده از دادهها، میزان بهرهوری خود را افزایش دهند و از مزایای مالی بیشتری بهرهمند شوند؛ مثالی از بهبود عملکرد کسبوکار بهخاطر استفاده از دادهها در تحلیل. همچنین این گزارش درباره تحلیل عملکرد مالی توضیح میدهد که سازمانها میتوانند با استفاده از دادهها، تحلیلهای عملکرد مالی خود را انجام دهند و از آنها برای بهبود تصمیمگیریهای مالی استفاده کنند.
اما یکی از بهترین و کاربردیترین گزارشها متعلق است به موسسه مککنزی.
مککنزی در سال ۲۰۲۲ گزارشی منتشر کرده با عنوان «The data-driven enterprise of 2025» که کاربردی است، ساده و قابل فهم.
چند مثال از همین گزارش را مرور کنیم:
این موارد نمونههایی از کاربردهای دادهها هستند که به بهرهوری بیشتر سازمانها کمک میکنند. تا اینجا تاکید روی بهرهوری بود. چیزی که کمتر به آن پرداخته شد، اثربخشی بود. گاهی فکر میکنم دادهمحوری تنها به ما کمک میکند که کار اشتباه را بهتر انجام دهیم!
تمام این پاسخها را از طریق «کوپایلوت» گرفتم؛ کاری که قبلا باید از طریق گوگل انجام میدادیم. تقریبا در میانه همین گفتوگو بود که سوال «آن بیاوری» را پرسیدم.
در میان کارهایی که در موسسههای مشاوره در جهان انجام شده pwc هم گزارشی دارد با عنوان «?How best to leverage your enterprise data to drive business-intelligent decisions» این گزارش میگوید که تصمیمگیریهای کلان مبتنیبر داده میتوانند تاثیرات مستقیم و مستقل روی عملکرد شرکتها داشته باشند. بهعنوان مثال، تصمیمات مدیریتی مربوط به تغییرات ساختاری و استراتژیک میتوانند به بهبود عملکرد مالی و رضایت کارمندان منجر شوند.
گزارش دیگری که میتواند برای مطالعه مفید باشد، «Big Decisions: Using Data and Analytics to Transform Decision-Making» از pwc است. این گزارش به تحلیل تاثیر دادهها و تحلیلها بر تصمیمگیریهای کلان میپردازد و نشان میدهد که شرکتهایی که از دادهها برای تصمیمگیری استفاده میکنند، سه برابر احتمال دارند تا بهبودهای مهم در تصمیمگیریهای خود را تجربه کنند.
مجمع جهانی اقتصاد هم چون زاویه دید متفاوتی دارد، درباره کشورها نظر میدهد و میگوید که تصمیمگیریهای کلان مبتنی بر داده میتوانند به تعادل اقتصادی کشورها کمک کنند. بهعنوان مثال، تصمیمات مالی و اقتصادی مربوط به سرمایهگذاری در زمینههای جدید میتوانند به رشد اقتصادی و کاهش بیکاری کمک کنند. مجمع جهانی اقتصاد (World Economic Forum) گزارشی درباره تاثیر داده بر تصمیمگیریهای کلان منتشر کرده که به اقتصاد جهانی و تحولات جدید اشاره دارد. این گزارش، تحلیلهای عمیقی از تحولات اقتصادی و اجتماعی میدهد و تاثیر آنها را بر تصمیمگیریهای بزرگ در سراسر جهان بررسی میکند.
موسسه E&Y هم میگوید که تصمیمگیریهای کلان مبتنی بر داده میتوانند تاثیرات مثبتی روی رشد شرکتها داشته باشند. بهعنوان مثال، تصمیمات مدیریتی مربوط به افزایش سرمایهگذاری در تحقیقوتوسعه میتوانند به افزایش درآمد و رقابتپذیری شرکتها کمک کنند.
در کمال تعجب موسسه «آن بیاوری» هم میگوید: «پژوهشهای این موسسه نشان میدهند که تصمیمگیریهای کلان مبتنی بر داده میتوانند به بهبود رضایت کارمندان و کاهش میزان ترک شغل کمک کنند. بهعنوان مثال، تصمیمات مدیریتی مربوط به ارتقای شرایط کاری و ارائه خدمات بهتر میتوانند به افزایش رضایت کارمندان و کاهش میزان ترک شغل کمک کنند.»
بگذارید نگاهی بیندازیم به گزارش مککنزی که در سالهای گذشته به نظرم بهتر از باقی موسسههای مشاوره در توسعه دانش نقش داشته است. مککنزی در گزارش «شرکت دادهمحور ۲۰۲۵» با زیرعنوان «پیشرفتهای سریع فناوری، ارزش شناختهشده دادهها و افزایش سواد دادهای در حال تغییر معنای «دادهمحوربودن» هستند» میگوید: «تا سال ۲۰۲۵، جریانهای کاری هوشمند و تعاملات بیوقفه میان انسانها و ماشینها احتمالا بهاندازه ترازنامه شرکتها استاندارد خواهد بود و بیشتر کارکنان از دادهها برای بهینهسازی تقریبا هر جنبه از کار خود استفاده خواهند کرد.»
ما میدانیم که سال ۲۰۲۵ چندان دور نیست، اما همین نکته مهم است. هفت «ویژگی» شرکتهای جدید دادهمحور را تعریف خواهند کرد. ما قبلا بسیاری از شرکتها را دیدهایم که حداقل برخی از این ویژگیها را به نمایش گذاشتهاند و بسیاری دیگر نیز در ابتدای راه قرار دارند.
آنهایی که قادر به پیشرفت سریعتر هستند، بیشترین ارزش را از قابلیتهای پشتیبانیشده توسط دادهها کسب خواهند کرد. شرکتهایی که در حال حاضر ۲۰ درصد از درآمد قبل از بهره و مالیات (EBIT) خود را از هوش مصنوعی (AI) دریافت میکنند، برای مثال، بسیار بیشتر احتمال دارد که در فعالیتهای دادهای که این ویژگیها را پشتیبانی میکنند، مشارکت کنند.
اما هفت ویژگی شرکت دادهمحور اینهاست:
این هفت ویژگی، شرکتهای دادهمحور جدید را تعریف خواهند کرد. آن شرکتهایی که قادر به سریعترین پیشرفتها باشند، بیشترین ارزش را از قابلیتهای پشتیبانیشده توسط دادهها کسب خواهند کرد.
تا اینجا بر مبنای دادههایی که در وب وجود دارد اهمیت داده در تصمیمگیری کلان را مرور کردیم. پیش از این در سال ۱۳۹۹ انتشارات راه پرداخت، کتاب «تحلیل استراتژیک» را منتشر کرد؛ کتابی که اولین بار انتشارات «هاروارد بیزینس ریویو» منتشر کرده بود؛ در کنار کتابهایی مانند بلاکچین، هوش مصنوعی، تغییرات اقلیمی، دادههای مشتری و حریم خصوصی، امنیت سایبری، انحصارگرایی و غولهای فناوری، چابک و موضوعاتی مانند آن.
کتاب «Strategic Analytics: The Insights You Need from Harvard Business Review» به شما نکات اصلی مربوط به ارزشهای دادهمحور و راههای بهینهسازی استراتژیک را ارائه میدهد. کتاب به شما نشان میدهد که چگونه میتوانید از دادهها برای پیشبینی آینده، استفاده از فناوریهای پیشرفته و بهدستآوردن اطلاعات ارزشمند درباره کسبوکار خود بهرهبرداری کنید. این کتاب به شما کمک میکند تا با توجه به تحولات جدید، از این فرصتها بهرهمند شوید و از پیشرفتهای رقبا پیشی بگیرید.
خود کتاب مصداق یک کتاب خلاصه است و طبیعی است که وقتی آن را در ۲۰۰ کلمه خلاصه میکنم چه ضربه بزرگی به آن زدهام.
خلاصه مطلب اینکه دانش خوبی در این زمینه در دسترس است ولی آیا وضعیت ما در سازمانها و کشور در زمینه استفاده از داده قابل قبول است؟ یک نگاهی به وضعیت بنزین و نان، بهعنوان نمونه در کشور، ما را به این نتیجه میرساند که در زمینه استفاده از داده در تصمیمگیریهای کلان در کشور خوب نیستیم، یا حداقل در معنای خوببودن با هم توافق نداریم.
پس چرا وقتی این همه اطلاعات و دانش درباره کاربرد داده در تصمیمگیریهای کلان داریم وضع ما این است؟ چرا با انبوهی از اطلاعات بیمصرف پر شدهایم و چشمانداز روشنی مبتنی بر داده نداریم؟ چرا آیه یاسخواندن، سکه روز است و هر کسی که میخواهد نمودار و تصویری ارائه دهد هر چقدر سیاهتر باشد جذابتر است؟
به نظرم اصل مسئله اینجاست و چیزی که باید بررسی شود همین پرسش است که چرا بعد از این همه سال از داده برای تصمیمگیریهای کلان استفاده نمیکنیم؟ چرا وقتی همه از خوبی این رویکرد میگویند اما در عمل شاهد چیز دیگری هستیم؟
مولانا میگوید:
مست آب و پیش روی اوست آن اندر آب و بیخبر ز آب روان
چون گهر در بحر گوید بحر کو و آن خیال چون صدف دیوار او
گفتن آن کو حجابش میشود ابر تاب آفتابش میشود
بند چشم اوست هم چشم بدش عین رفع سد او گشته سدش
بند گوش او شده هم هوش او هوش با حق دار ای مدهوش او
به نظرم به نقطه بسیار مهمی رسیدهایم و باید نهتنها رویکردها که ابزارها، روشها و مهمتر از همه هدفها را تغییر دهیم. اگر هدف، انجام کار اشتباه به بهترین روش است که همین دست فرمان خوب است؛ ولی اگر میخواهیم روی اثربخشی هم بهاندازه بهرهوری کار کنیم باید مسیر دیگری را امتحان کنیم نه راهی که تا امروز آمدهایم را.